به مناسبت رحلت حضرت آيت الله صاحب الزماني بروجردي رحمه الله عليه

به مناسبت پنجمين سالروز رحلت عارف وارسته حضرت آيت الله شيخ رحمت الله صاحب الزماني بروجردي رحمه الله عليه


 

معروفه که طلبه ها اوايل حوزه خيلي مقدس هستن من هم اوايل که وارد حوزه شدم خيلي تو وادي عرفان و اخلاق بودم و دنبال يک استاد اما تو انديمشک چنين شخصيتي پيدا نمي شد دوستي داشتم که طلبه بروجرد بود خيلي از يکي از مجتهدين بروجرد تعريف مي کرد که استاد اخلاقشون بود اونقدر که گفتم من هم بايد بروجرد برم که انديمشک جاي پيشرفت نيست سال سوم حوزه انتقالي گرفتم و رفتم بروجرد اولين باري که وارد بروجرد شدم خيلي برام ديدني بود همش بي طاقت ديدن آيت الله صاحب الزماني بودم شب رفتيم مسجد پاي سخنانشون که نشستم با اينکه هيچ متوجه نشدم چي مي فرمودند اما جذب چهره معنوي ايشان شدم ايشون به علت سرطان، زبانشون رو عمل کرده بودند و به همين خاطر درست نميتونستند کلمات رو ادا کنند اما همه مي فهميدند به جز من نماز رو خيلي تند مي خوندند صفوف نماز تا بيرون مسجد کشيده شده بود با اينکه همه جا هم برف بود.حضرت آيت الله شيخ رحمت الله صاحب الزماني بروجردي رحمه الله عليه


 

پنجشنبه ها مي اومد حوزه علميه ولي عصر(عج) خيلي برام جالب بود که خودشون مي اومدند و لازم نبود که براشون ماشين بفرستند روي زمين مي نشست با اينکه پاشون درد مي کرد با بچه ها شوخي مي کرد گاهي اوقات دست به ريشهايش که در اثر شيمي درماني ريخته بود مي کشيد و مي گفت من هم پرفسور هستم ها!!! اول خوب با بچه ها خوش وبش مي کرد و بعد شروع به درس اخلاق مي کرد هنوز اخرين جملاتشون خوب يادمه مي فرمود: هميشه اميدتون به خدا باشه بعد تعريف ميکرد که وقتي آيت الله بروجردي فوت کرد عده اي از طلبه ها فکر مي کردند که ديگه کسي مثل ايشون نمياد و وضع خيلي خرابه اما بعد امام خميني اومد و وضع بهتر شد بعد از رحلت امام باز همون عده همين حرف رو زدند ولي بعد آقاي خامنه اي رهبر شدند و وضع باز هم بهتر شد.(شايد کسي اون موقع معني صحبتهاي ايشون رو نفهميد اما بعد از مدتي همه فهميدند چون خودشون هم از ميان ما رفتند و منظورشون اين بود که توکلتون به خدا باشه) قسمت اعظمي از مخارج حوزه رو ايشون مي پرداختند حتي مي گفتند من حاضرم خرج هرکدوم از طلبه ها که قول بدن کمتر خونه برن و درس بخونن رو بدم .


 

وقتي از کلاس مي رفتند تا دم درب حوزه بيشتر اجازه نمي دادند کسي همراهشون بره و حتي اجازه نميدادند کسي براشون ماشين بگيره کنار خيابون هم که مي ايستادند هيچ وقت دست به ماشين بلند نميکردند مگر اينکه ماشيني خودش مي ايستاد به همين خاطر يکي از طلبه ها کمي جلوتر مي ايستاد و سوار تاکسي مي شد و نزديک حاج اقا که مي رسيد به راننده مي گفت که بايسته براي من که تا اون روز استاد اخلاقهايي ديده بودم که بايد با ماشين سراغشون مي فتند و موقع اومدن به کلاس نگاه به طلبه ها نميکردند اصلا با کسي شوخي نميکردند و حتي جواب سلام طلبه ها رو هم نمي دادند  حالا چنين شخصيتي رو ميديدم خيلي جالب بود ماه رمضون که ميشد ديگه ايشون رو نمي ديدم چون از بس بهشون فشار ميومد که از خونه خارج نمي شدند همه مردم شهر دوستش داشتند توي مسجد امام سجاد عليه السلام مسجدي که حدود 50 سال امام جماعتش بود همه عاشقش بودند چقدر طلبه تربيت کرده بود حتي بعضي هاشون مجتهد بودند.


 

عصر روز بيستم بهمن حدود بيست هزار عزادار ايشون رو تشييع کردند نمازشون رو آيت الله مطهري خوندند و بنا بر وصيت خودش در جوار استادش حضرت آيت الله العضمي آشيخ علي محمد نجفي بروجردي به خاک سپرده شد خدايش بيامرزد.


 

براي ديدن تصوير استاد در اندازه واقعي اينجا را کليک نماييد

گزارش تخلف
بعدی